از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

می خندی و لباس شب از شهر می دری

می خندی و لباس شب از شهر می دری

اینــگونه در نظام جهـــان دست می بری!

دامن خلیج، چهره خزر، مو هزار چم

در یک نگاه پنجره ای رو به کشوری

خواهان "پهلوی" شده این شهر، .بلکه تو

برداری  از هراس  "رضـــا شاه "  روسری

باور نکردنی است پس از قرنها هنـــوز

چون دلبران دوره ی سعدی ستمگری

مویت سپاه موج و دلم قلعه ای شنی است

جنگــی نبـــوده است  بــــه ایـــن نابرابری!

زیبــــــاترین لبــاس جهان است بر تنت

از تن اگــــر هر آنچه که داری ، درآوری

"از هر چه بگذرم سخن دوست خوش تراست"

از دوست بگذرم ... کـــه تــو از دوست بهتری!

عبدالمهدی نوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد