خداوندا!
ما را از آنانی قرارده که درختهای اشتیاق در باغهای سینههایشان ریشه دوانده و شعلههای عشق تو آتش به دلهایشان زده و رایحه جمال تو پرنده افکارشان را اوج تازه بخشیده
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد
محبوب بی نیاز من
مرا محتاج به احتیاج کسانی نساز
که تو را دوست نمی دارند
و حق دوستی تو را
با آگاهی به جا نمی آورند
الهی!
همه به تن غریبند و من به جان و دل غریبم
همه در سفر غریبند و من در حضر غریبم
الهی!
اگر بردار کنی، رواست، مهجور مکن
و اگر به دوزخ فرستی رضاست، از خود دور مکن
الهی!
عاجز و سرگردانم
نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم
الهی!
مکش این چراغ افروخته را
و مسوز این دل سوخته را
الهی، ای درمان کننده دردها، ای شوینده گناه از دیوانها ای علاج نسیانها، ای حاکم آشکار و نهانها ، ای نازل کنننده واقعیتها.
الهی، ای حرکت دهنده بادها، ای ریزنده بارانها، ای وجودم برای تو.
به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید
خداوند بخشندهی دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
عزیزی که هر کز درش سر بتافت به هر در که شد هیچ عزت نیافت
سر پادشاهان گردن فراز به درگاه او بر زمین نیاز
در ظلمانی ترین شب دنیا
گونه های خشکیده ام را در شبنم دیدگانم مرطوب می کند
مهر سکوت لبانم را در آستانه هق هق گلویم می گشایم
چه سوزی دارد نوای طبل تنهایی
خدایا
به سوز آه سینه ام و باران دیدگانم
دستهای تنهای مرا بگیر
که
جز تو همدمی برای روزهای پاییزی ندارم.
ای خدا، ای رازدار بندگان شرمگینت
ای توانایی که بر جان و جهان فرمانروایی
ای خدا، ای همنوای ناله پروردگانت
زین جهان تنها تو با سوز دل من آشنایی
اشک می غلتد به مژگانم ز شرم رو سیاهی
ای پناه بی پناهان، مو سپید رو سیاهم
بر در بخشایشت اشک پشیمانی فشانم
تا بشویم شاید از اشک پشیمانی گناهم
الهی صبر
خدایا صبر میخواهم
بر این درد و بر این هجران
بر این تکرار بی پایان اندوه و غم و ماتم
خدایا اندکی صبرم عطا فرما
خدایا بار الهی
این صدای بی رمق را میشناسی ؟؟؟
خدایا!
در سکوت و تنهایی بار دیگر به تو پناه آورده ام تا پناهگاهم شوی.
می دانم اگر رحمتی باشد از سوی توست.
و اگر عشقی باشد باز هم از سوی توست.
ای مهربانترینم!
با تمام وجود می پرستمت
هرگز شک نکنید که خدای من اینجاست همین نزدیکی ها.
او صدای تکبیر ، بانگ خاموش مناجات مرا میشنود
و پشیمانی عریان مرا میبیند.
آری ، این جاست ، همین نزدیکی ها
و چه زیبا می آموزد:
مال ما نیست جهان
خدایا! مرا از غم تنهایی پناه ده، و به نیت نیکو راهنما باش، وبه تندرستی عهده دار باش؛ و از ترس نگاهدار و دلیری را بر دلم افکن.
خدایا! مرا در قضاوت به راه درست توفیق ده و از ریا برکناردار.
خدایا! بستر کرامت خود را برایمان بگستران، و به نومیدی از خود محروم منما.
خدایا !
هر که با تو به راه افتاد و در مسیر تو گام زد
غریق روشنی است و آیینه ی جلوه های رحمانیو هر که به تو آویخت ، به ریسمان تو چنگ زد ،پشت و پناه از تو طلب کر د
میهمان آرامش است و
اطمینان ، همسایه دیوار به دیوار قلب اوست .
ای خدایی که آموختی آنچه به دیگران نیاموختی
ای خدایی که قدرت فهم عطا نمودی
ای خالقی که بر تر از همه چیزی و هیچ به تو نیاز ندارد
ای خالق زیبای بی نیاز من ای که نیاز نیز محتاج تو است
ادامه مطلب ...ای آنکه شگفتی های عظمتت پایان نپذ یرد
ما را از الحاد درعظمت خود باز دار.
ای آنکه گنجینه های رحمتت نابود نمی گردد
برای ما در رحمت خود بهره ای قرار ده.
ای انکه در مقابل منزلتت منزلت ها کوچک است
ما را در نزد خود گرامی بدار.
خدایا! ما را به بخشش خود از بخشش بخشندگان بی نیاز کن،
تا با وجود اعطای تواز کسی خواهش نکنیم،
وبا احسان تو از کسی نترسیم.
آمین
خدایا،ای سازنده شب و روز،ای بی نیاز از اما و اگر و هنوز،ای برازنده خاطره انگیزترین عشقها،اگر یک قدم از تو دور شوم،قلبم سردتر از قطب شمال خواهد شد.
خدایا،تو از نفسهایم به من نزدیکتری و می دانی که پس فردا در کدام چاه خواهم افتاد و کدام در به رویم بسته خواهد شد و چه کسی سلامم را جواب نخواهد گفت. تو می دانی که چه وقت آب و هوای زندگی ام خوب می شود و یا کی سنگپاره های بلا و اندوه بر سرم باریدن می گیرد،پس یک لحظه هم مرا تنها مگذار و دیدن سپیده دم را از من دریغ مدار!
خدایا!
پروردگارا
یاری ام ده تا راست بگویم و عیب مجویم.
حرمت پیران آزموده نگه دارم
و بر هیچ آفریده ای منَت نگذارم
از آنچه نکاشته ام ، دانه ای بر خود روا ندارم
خدایم ، معبود مهربانم
در هرچه برایم پیش آید
خواه خوشایند و ناخوشایند
به تو رو میکنم
حتم دارم هر پیشامد هدیه ایست از طرف تو
بگذار به پیشواز هر تجربه روم و به او خوش آمد گویم
وبپرسم: چه پیامی از معبودم برایم آوردی؟؟؟
خدایا!
مرا معبر آرامش کن ؛
تا آنجا که نفرت هست ، عشق جاری سازم.
آنجا که خطا هست ، بخشایش بگسترم .
آنجا که جدایی هست ، وصل بیافرینم.
آنجا که لغزش و دروغ هست ، حقیقت بیاورم.
آنجا که تردید هست ، ایمان بیاورم.
ادامه مطلب ...به نام تو ....
ای پناه قلب های بی پناه
ای امید آسمان های غریب
ای دوای درد دل های اسیر
ای عبور تو غروب آرزو
پروردگارا!
هر چه را که خوب است، از تو می خواهم
چه آنها را بشناسم و چه از آنها بی خبر باشم.
خداوندا !
بهترین چیزهایی را که بنده های خوبت
از تو خواسته اند، می خواهم،
ادامه مطلب ...الهی ای داننده هر چیز و سازنده هر کار و دارنده هر کس ، نه کس را با تو انبازی و نه کس را از تو بی نیازی ، کار به حکمت می اندازی و به لطف میسازی ، نه بیداد است و نه بازی .
بار خدایا بنده را نه چون و چرا در کار تو دانشی و نه کس را بر تو فرمایشی ، سزا ها همه تو ساختی و نوا ها همه تو ساختی ، نه از کس بتو و نه از تو به کس ، همه از تو بتو ، همه توئی و بس ، خلایق فانی و حق یکتا به خود باقی است.
خدایا
تو را دوست دارم
می خواهم تو را بیشتر و بیشتر
دوست داشته باشم
می خواهم تو رابیشتر از هر چیز
در دنیا دوست بدارم
ای معشوق جان ها، هیچکس را چون تو ندارم،
بنابر این امروز بر این گناهکار رحم فرمای،
گناهکاری که به سوی تو آمده است،
ای منتهای امید و سکون و شعف من،
قلب من نمی تواند کسی جز تو را دوست داشته باشد.
فرازی از مناجات امام حسین(ع) در دعای عرفه
بار خدایا! این من ام که به تو دل سپرده ام و به پروردگاری تو گواهی می دهم با اعتراف به این حقیقت: بی تردید تو مرا پروردگاری و بازگشت من به سوی تو خواهد بود.
بی آن که خودم را در آن صحنه ی آفرینش حضوری باشد، یا در فرآیند پیدایش ام، هیچ سهمی!
هم آفرینش را آغازگری، هم باز آفرینی!
با زلال ایمان ام،
با رمز عزم و باورهای بی تردیدم،
با رمز و رازهای درون ام،
با موج های پیوسته فروغ دیده ام،
ای معشوق جان ها، هیچکس را چون تو ندارم،
بنابر این امروز بر این گناهکار رحم فرمای،
گناهکاری که به سوی تو آمده است،
ای منتهای امید و سکون و شعف من،
قلب من نمی تواند کسی جز تو را دوست داشته باشد.
ای خدا
از تو می خواهم عشق خود را به من عطا کنی
و عشق آنهایی را که به تو عشق می ورزند
و عملی که مرا به سوی به دست آوردن مهر تو هدایت کند
و عشق من به تو را برایم
از خودم، خانواده ام و آب خنک نیرو بخش عزیزتر گرداند.
به خدایم
نیایش قدیس فرانسیس
تو مقدسی ای پروردگار
تو تنها خدایی
و رفتار تو شگفت انگیز است.
تو قدرتمندی
عظیمی
بالاترینی
نیایش دکتر علی شریعتی
خدایا! در روح من، اختلاف در "انسانیت" را، با اختلاف در "فکر" و اختلاف در "رابطه"، با هم میامیز، آنچنان که نتوانم این سه اقنوم جدا از هم را بازشناسم.
خدایا! مرا به خاطر حسد، کینه و غرض، عمله آماتور ظلمه مگردان.
خدایا! خودخواهی را چنان در من بکش، یا چندان برکش، تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم، و از آن در رنج نباشم.
خدایا! به من "تقوای ستیز" بیاموز، تا در انبوه مسئولیت، نلغزم.
خدایا ! امشب می خواهم که سر بر آسمان راز و نیاز بگذارم و به سان ابر بهار زار بزنم ، بگریم تا عقده های فشرده در دل را آرام کنم .
میخواهم که لوح مکدر دل را بنمایم و ناپاکی های درون را با اشک دیده بشویم و از آلایش ها بگریزم و آیینه تمام نما از حقیقت ناب تو باشم و در این تاریکی چشم به نور تو روشن نمایم .
ادامه مطلب ...کدام سرزمین، از تو خالی است
تا تو را در آسمان جستجو کنند؟
تو آنها را می بینی که ظاهرا تو را می جویند
ولی به خاطر نابینایی تو را نمی بینند.
ای قدس من، تمام عشقت را در وجودم جمع کردم
با من مکاشفه می کنی؛ گویی در درونم هستی
قلبم را به سویت می گردانم
پس دلم از غیر تو وحشت دارد، در حالی که با تو آرامش می یابد
اینک من در زندان زندگی مردم هستم
پس مرا از زندان نجات ده
نیایش مارجوری هلمز
آه خدایا! فقط تو هستی که مرا یاری میدهی. فقط تویی که به من قوت و قدرت میبخشی. فقط تویی که به من هوش و درایت میدهی تا کارها را به سامان برسانم. تو، تویی که زمان را آفریدی و تویی که خالق عصر هستی، آن را به من خواهی بخشید.
ادامه مطلب ...بار الها ..
هر صبح که از خواب بر میخیزم در میان خواب های شب پیش
جست جو می کنم شاید اشاره ای معجزه ای از سوی تو پیامی
برایم فرستاده باشد.
می خواهم گوشه چشمی از تو برای آشتی با خودم بیابم.
از بخشش و کرم تو دور نیست که این گنه کار را در زمره محبین
خویش قرار دهی.
ای خدای که آسمانها و زمین را بی هیچ ستونی بر پا داشته ای
و بر همه غیر ممکن ها قادری
چشم مرا در بیداری از خنکای نسیم رحمتت روشن کن.
الهی آتش عشقم بجان زن
شررر زان شعلهام بر استخوان زن
چو شمعم بر فروز از آتش عشق
بر آن آتش دلم پروانه سان زن
الهی! ای که بخشندة عطایی و ای حکیمی که پوشندة خطایی و ای اَحدی که درذات و صفات بیهمتایی و ای خالقی که رهنمایی و ای قادری که خدایی راسزایی!... جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خودده و ما را آن ده که آن به!
الهی! دلی ده که در کار تو جان بازیم و جانی ده که کار جهانی سازیم!
الهی! دانایی ده که در راه نیفتیم و بینایی ده که در چاه نیفتیم!
نیایش فرانچسکوی قدیس
خدای من، ملال های زندگی ام را برای تو باز گفته ام
تو شمار اشک های فرو ریخته مرا می دانی
من در معرض بی مهری ام و در گزند کنایات
من صبح و شام به درگاه تو شکوه سر داده ام
تا استغاثه ام به تو واصل شود
به دعاهایم گوش سپار